tafakor90
salam khoshhal misham ba man bashin va jadedtaren haro begem
ق تاسف بار در محله ی جردن رخ داده :
مادر دختر ۷ ساله از خانه بیرون میرود برای خرید بعد از ۱۰ دقیقه دختر
درب خانه ی همسایه را میزند پسری ۲۷ ساله به اسمه مهدی در رو باز
میکنه با روی خوشی با الناز صحبت میکند الناز میگوید :
من تنهام میشه بیایید خانه ی ما زیر غذا رو کم کنید تا مادرم برسه من از
گاز میترسم وگرنه خودم این کار انجام میدادم، مهدی که متعجب شده
بود به خانه ی دختر ۷ ساله(الناز) میرود، وقتی مهدی وارد میشود میبیند
گاز روشنه زیره گاز رو کم میکنه بعد الناز برای مهدی یک لیوان شربت
میاره داخل شربت داروی بیهوشی ریخته بود، مهدی با خوردنه شربت به
خوابی عمیق فرو میرود در همین لحظه الناز داد میزنه یاسر بیا یه نفر
سرکار رفته همه ی این متن رو خونده...!
مادر دختر ۷ ساله از خانه بیرون میرود برای خرید بعد از ۱۰ دقیقه دختر
درب خانه ی همسایه را میزند پسری ۲۷ ساله به اسمه مهدی در رو باز
میکنه با روی خوشی با الناز صحبت میکند الناز میگوید :
من تنهام میشه بیایید خانه ی ما زیر غذا رو کم کنید تا مادرم برسه من از
گاز میترسم وگرنه خودم این کار انجام میدادم، مهدی که متعجب شده
بود به خانه ی دختر ۷ ساله(الناز) میرود، وقتی مهدی وارد میشود میبیند
گاز روشنه زیره گاز رو کم میکنه بعد الناز برای مهدی یک لیوان شربت
میاره داخل شربت داروی بیهوشی ریخته بود، مهدی با خوردنه شربت به
خوابی عمیق فرو میرود در همین لحظه الناز داد میزنه یاسر بیا یه نفر
سرکار رفته همه ی این متن رو خونده...!
روزگاریست شیطان فریاد میزند آدم پیدا کنید سجده کنم...........
ابزار تماس با ما
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت
10:15 توسط zarirazmekar| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |