tafakor90
salam khoshhal misham ba man bashin va jadedtaren haro begem

احسان عليخاني، مجري جوان اما باتجربهاي كه پس از اجراي متفاوت برنامههايي مثل «ماه عسل» شهرت فراواني يافته فارغالتحصيل مديريت بازرگاني از دانشگاه تهران است. فعاليت هنرياش را با كار بهعنوان دستيار كارگردان شروع و اولينبار در برنامه تلويزيوني «پسرهاي ايروني» به عنوان مجري، جلوي دوربين رفت و بعد از اجراي برنامه «جزرومد» با «ماهعسل» يك چهره شد. او در برنامه تحويل سال 1390 يك ماراتن اجراي 11 ساعته داشت و توانست اين اجرا را به تجربهاي متفاوت براي بينندگان تلويزيوني بدل كند. با او درباره گذشته، سال 90 و آينده صحبت كردهايم.
احسان عليخاني بلافاصله بعد از تمام شدن برنامه تحويل سال در شبكههاي اجتماعي خبرساز شد و خيليها شايعه كردند او به دليل انتقاد از گراني از طرف مسئولان توبيخ و حتي ممنوعالتصوير شده است اما عليخاني كه در دفترش در غرب تهران مشغول به برنامهريزي براي كارهاي بعدي است در پاسخ به سوالها فقط يك جمله ميگويد: «به شايعات پاسخ نميدهم.»

براي برنامه ويژه تحويل سال نو در شبكه 2 چهرهها و ستارههايي را براي حضور در برنامه دعوت كرديم كه اين ستارهها دعوت ما را با آغوش باز پذيرفتند تا لحظات خوش خودشان را با مردم و طرفدارانشان قسمت كنند البته اين را بگويم كه انتخاب تمام مهمانها با فكر و علت بود و هركدام از مهمانها در سالي كه گذشته بود (سال 90) كارهاي خوب ، جالب و حتي بزرگي انجام داده بودند مثلا دعوت از كاپيتان شهبازي، اتفاق ويژهاي بود تا از سال بيسقوط و بدون مرگومير هواپيمايي كشور برايمان بگويد. تمام مهمانها با يكي از اعضاي خانواده خود دعوت شده بودند كه اين هم خود علت داشت، (براي مثال دختر مهدويكيا با پدرش آمده بود يا حضور پدر فرزاد فرزين همراه او و همراهي كردن همسر نيوشا ضيغمي با او يا بودن پسر مهدي رحمتي و...) اينها همه نشانه احترام به شعار شبكه «خانواده» بود كه كمتر اين روزها به آن توجه ميشود و ما سعي كرديم اين موضوع را از ابتدا سرلوحه خودمان قرار دهيم.

ايدهها و برنامهريزيهاي برنامه را از 12يا 13 بهمنماه سال 90 شروع كرديم، يعني حدود 50 روز قبل از اجرا. داستان از اينجا شروع شد كه از شبكه 2 و معاونت سيما (آقاي ترابي) با من تماس گرفتند و من بعد از اجازه گرفتن از آقاي پورمحمدي كه براي تحويل سال به اين شبكه بروم، پذيرفتم بعد از صحبت و جلسه با آقايان مدير (آقاي بخشي و...) اجازه خواستم كه فكر كنم كه اگر ايده جالب و ديدني دارم اين كار را انجام دهم؛ ايدهاي كه با سالهاي قبل تفاوتي داشته باشد. چون شبكه 2 كه تعريف آن شبكه خانواده و كودك است زياد با جنس آدمي مثل من تطابق ندارد اما بعد از ارائه پيشنهاد، طرح و موافقت مديران و براي درنظرگرفتن پوشش كودك، آرزوي بعضي از بچهها براي ديدن مجريهايي كه دوست داشتند را ديدم و همينطور آقاي قناد كه آخر برنامه عيديهاي بچهها را دادند و اين اتفاق با يك كنداكتور فكر شده، حل شد و ما توانستيم 11 ساعت برنامه داشته باشيم. سخت بود اما شدني شد و ما شروع كرديم به ساخت كليپ و آيتمها و... تا شب قبل از سال تحويل.
اتفاق كافه ترانه كه اين روزها شكل گرفته اتفاق سادهاي است؛ خيلي از دوستان لطف داشته و اعتقاد دارند كار ما اولين كليپسازي در تاريخ تلويزيون بود اما جدا از اين بحث بايد بگويم اعتقاد دارم كه بايد از تواناييها و پتانسيلهاي خود تلويزيون در برنامهسازي آن استفاده كرد. موسيقي عنصر بسيار مهمي است و مردم موسيقي و خوانندهها را دوست دارند؛ به نظر من اجراي موسيقي در تحويل سال بسيار مناسب است و جاي درستي دارد؛ منتها از نوعي كه به حافظه شنيداري مردم آسيب نرساند و مردم آن را دوست داشته باشند. درنهايت بايد بگويم طرحي به ذهنم آمد كه اين بود، «شبكه 2 يك نوستالژي دارد به اسم نقاشي»، درواقع خيلي از ما به آدرس، «ميدان آرژانتين، خيابان الوند، شبكه 2» نقاشي فرستادهايم، آمديم از اين استفاده كرديم و بعد يك كافه را راه انداختيم. در كافه دوستم (كافه آوانس) از خوانندهها دعوت كرديم تا تيتراژهاي موفقشان در سالهاي اخير را كه مردم دوست داشتند در آنجا بخوانند البته با نوستالژي نقاشي و هر طرحي را كه دوست داشتند نقاشي كردند حتي خيليها كار عيدي براي ما ساختند مثل مهدي يراحي، گروه رستاك و... من فكر ميكنم كار درستي بود و خوشبختانه اين كار گرفت.

شخصا رضا صادقي را خيلي دوست دارم؛ انسان بسيار گرمي است و هنرمندي است كه لنز دوربين را بسيار خوب ميشناسد و خوب ارتباط برقرار كرده و با مخاطب صحبت ميكند. ما روبهروي موزه سينما يك استيج زديم، نورپردازي را كامل كرديم، دوربينها را چيديم و رضا صادقي هم آمد اجرا كرد، در كل بايد بگويم باكس اجراي رضا صادقي و مهدي يراحي را بسيار دوست داشتم و اتفاق نويي بود و خوشحالم كه مردم دوستش داشتند.
برنامه ما و تيتراژ آن باعث شد براي اولين بار محسن چاووشي در تلويزيون حضور پيدا كند؛ من با محسن دوستي چندسالهاي دارم، سالهاي قبل هم دوست داشتم با محسن كار كنم كه نشد. محسن نگاه خاصي دارد، علاقهاي به جلوي دوربين بودن نداشته و خيلي علاقهاي به شهرت تصويري ندارد و به نظرم دوست دارد كارش را با صدا و كلامش بشناسند ولي امسال به من لطف كرد و گفت: «دوست دارم به كساني كه من را دوست دارند عيدي بدهم و...» و شعر حسين صفا شد تيتراژ برنامه ما با صداي محسن چاووشي كه خيلي موردتوجه قرار گرفت.
دهه 80، دهه بسيار پرفراز و نشيبي براي من بود. در اين دهه مقاطع ناكامي و شكست، موفقيت نسبي، مشكلات، تنهايي و انزوا داشتم و بايد بگويم در كل اين دهه را دوست دارم. وقتي به اول دهه 80 فكر ميكنم ميبينم آدمي بودم پر از آرزو، پر از ايده و بلندپرواز و كه در برنامه كولهپشتي دستيار سوم كارگردان بودم و اما خسته از حرفها، نگاهها و باورهاي ديگر ولي تلاش و دوندگي و لطف خدا باعث شد امروز بتوانم به اندازه خودم، مردم من را ببينند و باورم كنند و بتوانم تاثير كوچكي در جامعهام بگذارم.

طرحها و فكرهايي براي سال 91 دارم براي مثال در روز عيدفطر سال 90، براي برنامه ماه عسل 91 صحبتهايي شد كه به ما گفتند يك سال فرصت هست تا برنامه و ايدههايي را كه داريم پختهتر كنيم و به ماه رمضان سال 91 و ماه عسل فكر كنيم، اميدوارم امسال هم بتوانم برنامهاي متفاوت با ايدههاي نو و زيبا براي مردم خوب و فهيم خودمان داشته باشم.

همينقدر كه مردم برنامه را ديدند و حالشان خوب شد و شاد شدند و در 11 ساعت برنامه آدمهايي را كه دوست داشتند تماشا كردند، تمام خستگي 2 ماهه و بيخوابي طولاني و فشار چندساعته برنامه از تنم بيرون رفت و حالم خوب بود و باعث شد از برنامه راضي باشم چون مردم و مخاطبان من كه اگر فقط يك لحظه چشمهاي خودشان را روي من ببندند و من را نگاه نكنند، برنامههاي من هيچ فايدهاي ندارد. خوشحالم مردم اين برنامه را دوست داشتند و نگاه كردند و اگر كمي و كاستي بود روي آن چشم بستند و چيزهايي را كه خوب بود و دوست داشتند، پررنگ كردند. همين محبتها و لطفها خستگيهاي من را از بين برد.
ابزار تماس با ما
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |