tafakor90
salam khoshhal misham ba man bashin va jadedtaren haro begem
از زبان یک دختر
عروسی پسر دائیم بود منم برای اولین بار رفتم آرایشگاه و موهامو فر کردن و خلاصه خیلی تغییر کرده بودم ..اکثراً تیپ اسپرت میزنم اونشب لباس ماکسی پوشیده بودم و خلاصه…
از سر شب دیدم داداشم بد جور نیگام می کنه … تو دلم گفتم عروسی تموم شه دعوام می کنه عروسی کوفتم می شه….
دیگه آخرای مجلس بود دیدم داره میاد طرفم پشتم رو بهش کردم که جلو دختر دائیم چیزی نگه دیدم اومد نزدیکم داره شماره میده!!!!!!
برگشتم خوب که نیگام کرد میگه : “اِ شبنم تو ایییییییییییی”
من:۰
داداشم:|
دختردائیمD:
ابزار تماس با ما
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, ساعت
21:26 توسط zarirazmekar| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |