tafakor90
salam khoshhal misham ba man bashin va jadedtaren haro begem
عشقم عشقای قدیم تلفن همراه پیرمردى كه توى اتوبوس كنارم نشسته بود زنگ خورد...
نظرات شما عزیزان:
پیرمرد به زحمت تلفن ... را با دستهاى لرزان از جیبش درآورد، هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو كرد نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند...
رو به من كرد و گفت،
ببخشید ، چه نوشته؟
گفتم نوشته،
"همه چیزم"
پیرمرد: الو، سلام عزیزم...
یهو دستش را جلوى تلفن گرفت و با صداى آرام و
لبخندى زیبا و قدیمى به من گفت،
همسرم است.
ابزار تماس با ما
Power By:
LoxBlog.Com |